نرم افزار شاپرک شارژ


  برای دریافت نرم افزار اندروید کلیک کنید دریافت





    ((تحلیل مفهومی))

فلسفة جنسیت، مسائل مفهومی، متافیزیکی و هنجاری را بررسی می‌کند، هرچند  میان این سه مبحث، مرز روشنی وجود ندارد. مباحث متافیزیکی و هنجاری فلسفة جنسیت کاملاً تکامل یافته‌اند و پیشینة آن‌ها به زمان افلاطون و آگوستین باز می‌گردد. اگرچه اخلاق جنسی سابقه‌ای شناخته شده داشته و تأمل در زمینة جایگاه جنسیت در سرشت انسان در آیین مسیحیت، نقش اساسی و مهمی را داراست، اما تحلیل مفاهیم جنسی مرحله ابتدایی خود را می‌گذراند. مفاهیم بنیادی و روابط منطقی بین آن‌ها که باید بررسی شوند، موضوعاتی از قبیل میل جنسی، احساس جنسی، لذت جنسی، عمل جنسی، تحریک جنسی و ارضای جنسی هستند. هم‌چنین، مفاهیم جنسی مشتق از آن‌ها که مبتنی بر شناخت این مفاهیم بنیادین است، باید مورد تحلیل قرار گیرند که از جملة آن‌ها می‌توان به تجاوز به عنف، آزار جنسی، گرایش جنسی ، انحراف جنسی ، روسپی‌گری و هرزه‌نگاری یا پرونوگرافی اشاره کرد.

برای مثال، زنای محصنه را در نظر بگیرید. در تعریف آن می‌توان گفت: یک عمل جنسی است، که بین دو نفر رخ می‌دهد و دست‌کم یکی از آن دو با شخص دیگر ازدواج کرده است، ضمن این‌که خواست و رضایت آگاهانه نیز باید به عنوان شرط لازم در تعریف قید شود. فرض کنید X، Y را که با z ازدواج کرده، به عملآمیزشی وادار می کند. در این جا Y مرتکب زنای محصنه نشده است؛ زیرا در شرایط روحی مناسبی قرار نداشته و از هوش و حواس کافی برخوردار نبوده و در حقیقت، قصد ارتکاب زنا یا آمیزش جنسی را نداشته است. در فرض دیگر، X  و Y جماع می‌کنند و طبق شواهد کافی – که در واقع، غلط است – هر دو تصور می‌کنند که Z؛ یعنی همسر X سال‌ها قبل در گذشته است. یا آن‌که X  که مجرد است طبق دلیل کافی تصور می‌کند که Y نیز مجرد است، در حالی که این گونه نبوده و Y او را فریب داده است. آیا X به خاطر آگاه نبودن و بدون آن‌که تقصیری متوجه او باشد، مرتکب عمل جنسی زنای محصنه شده است؟ آیا عدم سوء‌نیت  X؛ یعنی بی‌اطلاعی او از واقعیت امر، ارتباطی با زنای محصنه ندارد؟

تا زمانی که مفهوم «عمل جنسی» را تعریف نکرده باشیم، نمی‌توانیم مفهوم «زنای محصنه» را که از مفاهیم اشتقاق یافتة جنسی است به طور کامل دریابیم.

اگر X  و Y از طریق اینترنت، پیام‌های تحریک‌کنندة جنسی برای یکدیگر بفرستند، آیا مرتکب عمل جنسی مجازی شده‌اند؟ آیا  تبادل پیام‌های آن‌ها به لحاظ کمی و کیفی به اندازه‌ای جنسی است که اگر یکی از آن دو متأهل باشد، عمل آن‌ها زنای محصنه به شمار آید؟ در این‌جا به روشنی می‌توان ملاحظه کرد که مسائل نظری و اخلاقی درهم آمیخته، شفاف نبودن مفهوم «عمل جنسی» باعث تبرئة آن‌ها از جرم زنای محصنه می‌شود و به وضوح می‌توان چنین گفت که آن چه بین X و Y رخ داده، تنها یک «شوخی» بوده، نه عمل جنسی «واقعی». یا این که ممکن است آن را به بیانی دیگر و کاملاً متفاوت تبیین کنیم.

بیشتر الهی‌دانان {مسیحی} زنای محصنه را در قالب آن‌چه در متی (27) آمده  تعریف می‌کنند و به همین جهت، خیال‌پردازی جنسی را، حتی در صورت عدم تماس بدنی و فیزبکی، یک عمل جنسی می‌دانند؛ یعنی اگر X افکار شهوانی نسبت به Y داشته باشد، مرتکب زنای محصنه شده است.

             ((عمل جنسی))

 

منظور ما از تعریف «عمل جنسی» صرفاً یک تعریف فلسفی نیست، بلکه جنبة عملی آن را نیز در نظر داریم، زیرا برای انجام مطالعات علمی- اجتماعی بر روی رفتار و گرایش جنسی – که در بررسی مسائلی از قبیل این که چه کسی به اعمال همجنس‌گرایانه می‌پردازد و آیا این امر ارتباطی با ژنتیک دارد، و به طور معمول، افراد تا چه اندازه به امور جنسی مبادرت می‌ورزند، به کار می‌آیند، به کار می‌آیند – و نیز برای وضع قوانین در مورد سوء استفادة جنسی از کودکان، تجاوز به عنف، آزار جنسی و زنای محصنه، لازم است که تعاریف دقیقی برای «عمل جنسی» ارائه شود.

در تعریف اعمال جنسی ممکن است گفته شود اعمالی هستند که با اندام‌های جنسی بدن سروکار دارند. از این‌رو، پس از ذکر اندم‌های جنسی بدن، اعمالی را جنسی تلقی می‌کنند که شامل تماس با یکی از این اندام‌های جنسی بدن، اعمالی را جنسی تلقی می‌کنند که شامل تماس با یکی از این اندام‌ها باشند. از این منظر، «عمل جنسی» به لحاظ منطقی به یک «عضو جنسی» وابسته است. اما آیا روشن است که مراد از »عضو جنسی» چیست؟ ممکن است دو نفر به طور معمولی با هم دست بدهند، بدون این‌که  عمل آن‌ها جنسی به شمار رود، در حالی که ممکن است همین دو نفر همدیگر را به گرمی بفشارند و موجی از لذت جنسی به آن‌ها دست دهد. پس تماس دست‌ها با یکدیگر، گاهی به منظور غیرجنسی و گاهی به منظور جنسی انجام می‌گیرد. در این‌جا آیا دست‌ها عضو جنسی هستند یا این‌که باید آن‌ها را در صورتی عضو جنسی دانست که به منظور جنسی استفاده شوند؟ بنابراین، به جای آن‌که جنسی بودن یک عمل را ناشی از دخالت عملی دانست که آن عضو در آن عمل بودن عضو یاد شده را ناشی از ماهیت جنسی  عملی دانست که آن عضو در آن عمل به کار رفته است. گفتنی است که معاینة اندام تناسلی حتی در صورت لمس آن‌ها، یک عمل جنسی به شمار نمی‌آید. از این‌رو، صرف تماس با یک اندام جنسی موجب نمی‌شود تا آن عمل را جنسی بدانیم و حتی در برخی موارد همچون امور پزشکی و درمانی، اندام‌های تناسلی عضو جنسی به شمار نمی‌روند.

برخی نیز، اخلاق جنسیت را به لحاظ نقش آن  در تولیدمثل در نظر می‌گیرند. از سوی دیگر، می‌توان هویت یا ویژگی تولیدمثلی عمل جنسی را به طور تحلیلی و نه هنجاری مدنظر قرار داد. بر اساس این دیدگاه اعمال جنسی، اعمالی هستند که به لحاظ ساختار زیست‌شناختی‌شان، از امکان تولیدمثل برخوردارند و نمونة بارز چنین عملی، آمیزش دو فرد غیر همجنس است. اگر این تحلیل بیانگر آن باشد که وجود قابلیت تولیدمثل، شرط لازم در یک عمل جنسی است، تحلیلی بسیار محدود و تنگ‌نظرانه خواهد بود. البته تحلیل دیگری هم وجود دارد که قابل قبول‌تر است. طبق این نظر، اعمال جنسی عبارتند از: اول، اعمالی که به لحاظ ساختاری از قدرت تولیدمثل برخوردارند و دوم، اعمالی که به دلیل فیزیولوژیکی یا روان‌شناختی، زمینه‌ساز اعمال جنسی مندرج در قسمت اول بوده یا ملازم و همراه آن‌ها هستند.

این نوع تحلیل، گرچه حوزة وسیع‌تری را در بر می‌گیرد، اما کافی نیست، زیرا در این صورت، استمنا که هیچ ارتباطی با تولید مثل ندارد و در بیشتر موارد به عنوان مقدمه یا عملی همراه با جماع به شمار نمی‌آید، عمل جنسی نخواهد بود. اما بر اساس تعریف اصلاحی دیگر، نوع سومی از اعمال جنسی وجود دارد که شامل اعمالی هستند که به موارد اول و دوم، شباهت فیزیکی بسیاری دارند. ولی این تعریف مبهم نیز، تحلیل پیشنهادی مذکور را تکمیل نمی‌کند؛ زیرا برخی انحراف‌های جنسی مانند نوازش‌ کفش‌ها، گرچه شباهت منطقی به آمیزش یا اعمال ملازم آن ندارند، اما عمل جنسی هستند. هم‌چنین، بر مبنای این تحلیل، اعمال همجنس‌گرایانه- که هیچ‌یک از آن‌ها ارتباطی به تولید مثل ندارند- فقط به دلیل آن‌که به اندازة کافی به اعمال بین دو غیرهمجنس شباهت دارند، عمل جنسی هستند. به نظر می‌رسد که این تحلیل، از دست‌یابی به نتیجه‌ای صحیح ناتوان است.

دیدگاه دیگر می‌گوید: اعمال همجنس‌گرایانه و غیرهمجنس‌گرایانه هر دو به لحاظ نوع لذت یا احساسی که ایجاد می‌کنند، عمل جنسی شمرده می‌شوند. از این‌رو، منطقی است که بگوییم اعمال جنسی، اعمالی هستند که باعث ایجاد لذت جنسی می‌شوند . اما اگر لذت، معیار عمل جنسی باشد، نمی‌تواند برای ویژگی غیراخلاقی اعمال جنسی، ملاک واقع شود، برای مثال، زن و شوهری که میل جنسی نسبت به یکدیگر را از دست داده‌اند و بدون آن‌که لذتی ببرند، صرفاً به آمیزش معمول می‌پردازند، باز هم عمل آن‌ها جنسی به شمار می‌آید. طبق این تحلیل، نمی‌توان گفت که زوج یاد شده مرتکب عمل جنسی می‌شوند، ولی عمل جنسی بدی (به معنای غیر اخلاقی) دارند، بلکه نهایتاً می‌توان گفت که در ایجاد یک رابطة جنسی درست، موفق نبوده‌اند. علاوه بر این، در این تحلیل، «عمل جنسی» به لحاظ منطقی به «لذت جنسی» بستگی پیدا می‌کند و در نتیجه نمی‌توان گفت لذت جنسی، لذتی است که به واسطة اعمال جنسی حاصل می‌شود چرا که در این صورت، چگونه می‌توان لذت یا احساس جنسی را از سایر موارد تشخیص داد؟ این مسئله باعث می‌شود که تحلیل پیچیده‌تری نیز مطرح گردد و آن این ‌که اعمال جنسی، اعمالی هستند که غالباً میل جنسی را ارضا می‌کنند، با این فرض که میل جنسی عبارت است از رغبت داشتن به کسب لذت از طریق تماس بدنی .

{مشکل این تعریف این است که} «لذت ناشی از تماس فیزیکی» ممکن است به اندازة کافی نتواند تعیین کنندة لذت جنسی باشد. مشکل دیگر آن است که در تجربه و درک لذت جنسی، ممکن است بین دو جنس، تفاوت وجود داشته باشد. افزون بر این، ممکن است فردی تجربة میل جنسی داشته باشد، اما نداند که به دنبال این میل چه باید بکند، یا نداند که پس از آن باید تماس فیزیکی و بدنی داشته باشد یا از چه نوع تماس بدنی می‌تواند استفاده کند. البته دانست مرحلة اخیر، ضرورت چندانی ندارد. به گفتة ژروم شافر  ، میل جنسی اصلاً نمی‌تواند میل به چیزی یا آن چیز باشد. پس چه ویژگیهایی باعث می‌شود که یک میل، جنسی تلقی گردد؟ از دیدگاه شافر، مشخصة میل جنسی این است که با هیجان و انگیزش جنسی همراه باشد. به این ترتیب، می‌توان پرسید هیجان و انگیزش جنسی «مستقیماً جنسی است، زیرا اندام‌های جنسی؛ یعنی نواحی تناسلی، در آن دخالت دارند.» {حال سؤال این است که} آیا دوباره به همان نقطة آغازین باز نگشتیم؟

آخرین تعریفی که می توان در مورد «اعمال جنسی» بیان داشت، این است که اعمال جنسی، اعمالی هستند که دربردارندة نیت جنسی باشند، اما برای آن‌که عملی جنسی به شمار رود، قصد ایجاد لذت جنسی یا تجربة آن، نه می‌تواند لازم باشد و نه کافی، زیرا زن و شوهری که با هم آمیزش می‌کنند و انگیزة هر دو طرف فقط باروری است و هیچ یک به لذت جنسی فکر نمی‌کنند، در واقع، عمل جنسی انجام می‌دهند و حال آن‌که شاید به درستی نتوان قصد و نیت آن‌ها را قصد جنسی نامید، چرا که انگیزة تولیدمثل، با انگیزة جنسی تفاوت دارد، برای مثال مردان همجنس‌باز و زنان همجنس‌باز، میل و انگیزش جنسی را تجربه کرده و مرتکب عمل جنسی می‌شوند، بدون آن‌که قصد باروری داشته باشند. علاوه بر این، به احتمال قوی در این که قصد و انگیزة افراد به اعمال جنسی، ماهیت جنسی ببخشد تأثیری ندارد، زیرا برای نمونه تجاوز به عنف، عملی جنسی است، اعم از این‌که قصد مرتکب آن، کسب لذت جنسی، تحقیر قربانی خود، یا ابراز مردانگی باشد. از این‌رو، در برخی موارد تجاوز به عنف، صرف این‌که مرتکبان قصد دارند تا قربانیان خود را تحقیر کرده، به آن‌ها مسلط شده و اعمال قدرت کنند، بدین معنا نیست که عمل آن‌ها جنسی نباشد. در واقع، فرد متجاوز عمل جنسی را از روی عمد به عنوان روشی برای تحقیر و کوچک شمردن قربانی برگزیده است و قربانی او به واسطة ماهیت جنسی عملی که متحمل می‌شود، تحقیر شده و احساس شرمی می‌کند که با عمل جنسی اجباری توأم است. بنابراین، چنین عملی را نمی‌توان تجاوزی بدون «عمل جنسی» دانست.

 

        ((ساختار گرایی اجتماعی))

با توجه به آن‌چه گذشت، هنوز این پرسش باقی است که عمل جنسی چیست؟ شاید این‌گونه اعمال هیچ مبنای فرافرهنگی یا غیرتاریخی نداشته باشند، و هرگونه طرح تحلیلی، محکوم به شکست شود، چه این‌که اعمال مربوط به اندام‌های خاصی از بدن، گاه جنسی هستند و گاه غیرجنسی؛ برخی از موارد لمس کردن و حرکات خاص در یک فرهنگ؟ جنسی تصور می‌شوند و در فرهنگ‌های دیگر خیر؛ عطرها، اداها و اطوار، و نیز لباس‌هایی که به لحاظ جنسی تحریک کننده هستند، در مکان‌ها و زمان‌های مختلف فرق می‌کنند و کمترین وجه مشترکی میان این‌گونه از اعمال وجود ندارد که بتوان تمام آن اعمال را جنسی دانست، چنان‌که حرکات بدنی به واسطة حضور در فرهنگی که به آن‌ها مفهوم می‌بخشد، معنای جنسی یا هر معنای دیگری را پیدا می‌کنند. پس تعاریف متغیر اجتماعی، تنها تعاریف موجود از جنسی بودن اعمال هستند.

دیدگاهی که ساختارگرایی اجتماعی (یا ضد ذات‌گرایی) نام دارد، چنین دیدگاهی است. به گفتة یکی از طرفداران این دیدگاه، مفهوم و محتوای تحریک جنسی، از نظر دو جنس زن و مرد، طبقات اجتماعی و فرهنگ‌ها چنان متفاوت است که هیچ مقولة مطلق و همگانی به نام «شهوانی» یا «جنسیتی» وجود ندارد که به طور ثابت در همة جوامع، قابل اعمال باشد . نانسی هارتسوک تصریح می‌کند:

جنسیت را نباید یک ماهیت یا مجموعه‌ای از ویژگی‌های شاخص فرد یا مجموعه‌ای از کشش‌ها و نیازهای (به ویژه جنسی) انسان دانست، بلکه باید آن را امری دانست که به لحاظ فرهنگی و تاریخی تعریف شده و شکل می‌گیرد؛ یعنی به هر چیزی می‌توان جنبة شهوانی داد.

این عبارت هارتسوک را که «به هر چیزی می‌توان جنبة شهوانی داد»، باید این‌گونه معنا کرد که «هر چیزی را می‌توان به انگیزش و لذت جنسی ارتباط داد». شاید این مطلب درست باشد، چنان‌که چیزهای غیرمعمول، باعث ایجاد لذت جنسی برای بیماران پارافیلی می‌شود. به نظر می‌رسد که در این صورت می‌توان احساس لذت جنسی را که امری شخصی، ثابت و به لحاظ فرهنگی تغییرناپذیر است، به عنوان ماهیت و ذات مشترکی برای جنسی بودن به حساب آورد، اگرچه ملاک ضعیفی است.

طبق آن‌چه میشل فوکو اظهار داشته است، تاریخ ویژگی‌های جنسیتی به تاریخ گفتار ما در باب سکس و امور جنسی باز می‌گردد. ما با استعمال واژه‌ها اشیا را خلق می‌کنیم. در واقع چیزی واقعی به نام جنون استمنایی و یا بیماری نیمفومانی وجود ندارد؛ یعنی هیچ وضعیت پزشکی، خصیصة رفتاری روان‌شناختی یا آسیب‌شناسی واقعی به این نام وجود ندارد، بله البته چنین اموری وجود دارند، اما فقط به این دلیل که ما برخی الگوهای رفتاری را برگزیده و واژه‌ای را برای نامیدن آن‌ها وضع کرده‌ایم، نه به این دلیل که جنون استمنایی و بیماری نیمفومانی، مانند ماه، ماهیتی مستقل از واژگان، مشاهدات و ارزیابی‌های ما دارند. واقعیت‌های اجتماعی، مانند وجود «دهاتی‌ها»، «جادوگران» و «یوپی‌ها» ، ماهیتی غیرعادی، ساختگی و مبهم دارند. شبیه این ملاحظات در مورد «انحراف جنسی»، «دخترباز» و «همجنس‌گرایی» نیز صدق می‌کند. نام رسالة ساختارگرای اجتماعی دیوید هالپرین تحت عنوان یکصد سال همجنس‌گرایی (1990) نیز همین‌گونه است، زیرا این عنوان تا زمانی که کارولی ماریا بنکرت در سال 1869 واژة «همجنس‌گرا» را وضع کرد، وجود نداشت.

آدریان ریچ اظهار می‌دارد که حتی ناهمجنس خواهی نیز «عرفی است که به دست مردان وضع شده است». ناهمجنس خواهی به اجبار و ناآگاهانه بر زنان تحمیل شده تا آنان را در قلمرو و میل جنسی مردان نگه دارند . به همین سان تای گریس اتکینسون نیز می‌گوید: «آمیزش جنسی، ساختاری سیاسی است که به صورت یک عرف درآمده است» . از دیدگاه او مردم به آمیزش جنسی پرداخته‌اند، زیرا عمل مذکور تأمین کنندة یک هدف سیاسی است نه نیازهای فردی  آن‌ها و آن هدف عبارت است از سرگرم کردن مردم (و نظام) به موضوع تداوم افزایش جمیعت. برای دست‌یابی به این هدف، جامعه به مردم آموخته است که به عمل آمیزش بپردازند و از ابزار میل و لذت خود بهره جویند و حتی آن را به وجود آورند. بنابراین، وقتی با پیشرفت تکنولوژی باروری در دنیای متمدن و پیشرو امروز، نقش اجتماعی آمیزش از بین می‌رود، «کشش‌ها» و «نیازهای» جنسی افراد نیز از بین خواهد رفت (همان، ص 20)، و دلیلی برای ادامة این آموزش در انجام عمل آمیزش باقی نخواهد ماند. توقف تولیدمثل بیولوژیکی، پایان روابط جنسیتی نیز هست و یا دست‌کم پایان روابط جنسیتی به گونه‌ای که ما می‌شناسیم خواهد بود. معلوم نیست که به وجود آمدن چنین وضعیتی را باید جشن گرفت یا این‌که آن را باعث ناامیدی دانست!

 

       ((جنبه متافیزیکی امور جنسی))   

 

 

در امور جنسی، نسبت به کلمات شهوت‌انگیز دیگران و لمس وسوسه‌آمیز از سوی آنان آسیب‌پذیر هستیم و اراده‌های ما ضعیف است. از این‌رو، به سبب قدرت فیزیکی طرف مقابل یا زیبایی وسوسه‌انگیز او و امیال خود، تحت نفوذ واقع شده و متأثر می‌شویم. این‌که به اندام ما توسط بدن دیگری تهاجم شود، یا در اثر چشم دوختن به دیگری، تحت تسلط او قرار می‌گیریم، خطرآفرین و هولناک است، چه این‌که در واقع، به هنگام تبادل لذت شدید، زمینة ناراحتی، رنج و خیانت را برای خود فراهم می‌کنیم. این‌گونه روان‌شناسی جنسیتی سبب می‌شود تا ما ا مور جنسی و در نتیجه، اخلاق جنسیتی را جدی بگیریم. با این توضیح، اگر تولیدمثل، به معنای سهیم شدن دو زوج در امر خلقت الهی است و نیز مسئله مقدسی است که در آن انسان‌ها و خداوند در طرحی مشترک شرکت می‌جویند، در این صورت باید با اصول اخلاقی لازم‌الاجرا، از امور جنسی محافظت شود. هم‌چنین، اگر شخصیت جنسی در کانون شخصیت اخلاقی قرار داشته و آموزش مسائل جنسی به گونه‌ای در رشد انسان تأثیرگذار باشد که فرا نگرفتن مهار کامجویی‌های جنسی مانع از دست‌یابی به فضیلت اخلاقی شود، در این صورت تربیت اخلاقی بدن حائز اهمیت خواهد بود.

 

به دلیل روان‌شناسی پیچیده مسائل جنسی و پیامدهای وسیع آن، فعالیت جنسی فقط با مسائل مهم غیرجنسی قابل توجیه خواهد بود، برای مثال، خصومت مسیحیت با تمایلات جنسی را در نظر بگیرید که در نوشتاری از آگوستین با عنوان ازدواج و شهوت با اشاره به مطالبی از کتاب فدروس افلاطون چنین آمده است:

 

وقتی که انسان جنون خود را مهار و کنترل کند…. می‌تواند از دیو شهوت به طور صحیح استفاده کند… و هرگز دست از این کنترل بر نمی‌دارد مگر آن‌که میل به داشتن فرزند در او ایجاد شود، در این صورت است که آن را کنترل می‌کند و برای تولید جسمانی فرزندان از آن بهره می‌گیرد… البته نه به گونه‌ای که روح را وادار به خدمتی ننگین و شرم‌آور در برابر تن کند.

 

امانوئل کانت نیز نگاه مثبتی به میل جنسی ندارد. او می‌گوید: «عشق جنسی، از معشوق ابزاری برای ایجاد رغبت می‌سازد… که به خودی خود عامل تحقیر سرشت انسان است» . بدیهی است اگر میل جنسی به طوری عینیت یابد که ما را بر آن دارد تا بدون توجه به همسر و معشوق خود در جست‌وجوی کسب لذت باشیم و نیز اگر تمایلات جنسی، به گمراهی و فریب دیگران منجر شوند، در این صورت میل جنسی به لحاظ  اخلاقی زیر سؤال می‌رود و تنها در شرایط ویژه است که عمل کردن طبق این امیال می‌تواند صحیح با شد. بنا به این دلایل است که نه تنها بسیاری از متفکران سنت‌گرا و مذهبی، بلکه برخی از فمینیست‌ها نیز معتقدند که عمل جنسی فقط باید از طریق عشق یا ازدواج انجام شود.

 

برعکس، آزادی خواهان جنسی تصور می‌کنند که میل جنسی مکانیسمی سالم و محدود کننده است که به افراد اجازه می‌دهد بر تنش روانی و اخلاقی خود میان خودگرایی و خیرخواهی فایق آیند، زیرا عمل جنسی عبارت است از ارضای خود و طرف مقابل در زمان واحد، به طوری که این تبادل لذت باعث ایجاد حس قدردانی و محبت شود. علاوه بر این، لذت جنسی به نوبة خود امر ارزش‌مند و مفیدی است که در جست‌وجوی آن بودن به توجیه خارجی با غیرجنسی نیازی ندارد، و میل جنسی، تأییدی اساسی بر خوبی و مطلوبیت زندگانی جسمانی است. بنابراین، اگر فرض کنیم که فرد پرهیزکاری در زندگی خود، صرفاً به خاطر مسائل جنسی، در حد متعادل به دنبال کسب لذت جنسی باشد، هیچ‌گونه تناقضی در میان نخواهد بود. از این‌رو، در خصوص مسائل جنسیتی، باید قوانین اخلاقی به شکل سهل و آسان و به دور از هر نوع شدت و سختی اعمال شود.

 

البته وقتی گفته می‌شود لذت جنسی ارزش‌مند است، به معنای آن نیست که رفتار ناشایست جنسی را نباید محکوم کرد. اما بیشتر اوقات، رفتار ناشایستی را که با انگیزة جنسی صورت گرفته می‌بخشیم، و حال آن‌که اگر همین رفتار با انگیزة دیگری انجام شده باشد، از آن چشم‌پوشی نمی‌کنیم. (رجوع کنید به بخش «پازانیاظ» در کتاب مهمانی افلاطون) با این بیان، جای این پرسش وجود دارد که آیا انگیزه و تمایلات جنسی، توجیه کننده و موجب تبرئه است؟ {در پاسخ می‌توان اظهار داشت که} اگر پرشورترین و عمیق‌ترین روشی که به واسطة آن می‌توانیم با فردی دیگر رابطه برقرار کنیم، به طریق جنسی است، در این صورت بخشش جرایم جنسی باید با بزرگواری صورت گیرد، هرچند روابط جنسی از حیث عمق  {و شور و حرارتی که} در روابط شخصی ایجاد می‌کند، هر چند روابط جنسی از حیث عمق  {و شور و حرارتی که} در روابط شخصی ایجاد می‌کند، یکتا و منحصر به فرد نیستند، برای مثال، رابطة جنسی بین دو نفری که از هم متنفرند و یا آمیزش ملا‌ل‌آور زن و شوهری که مدت مدیدی است ازدواج کرده‌اند، لذت چندانی ندارد. طبق دیدگاهی دیگر، میل جنسی، قدرت خاصی در جلوگیری از تعقل دارد و تحریکات جنسی به طور موقت فکر و اندیشة ما را آشفته می‌کنند (اسب سیاه را در فدروس افلاطون به خاطر آورید). از این‌رو، ما باید مورد عفو و بخشش قرار گیریم، زیرا در مسائل جنسی، قادر به کنترل خود نیستیم. حیله‌های سیاست، جاه‌طلبی و ثروت نیز به همان اندازة شهوت، قدرت‌مند و اهریمنی هستند و در هیچ یک از این موارد، میل جنسی به اندازه‌ای منحصر به فرد و حائز اهمیت نیست که به توجه ویژه نیاز داشته باشد.

 

به نظر می‌رسد میل جنسی – به عنوان جزئی از عشق و برخلاف «شهوت» صرف – به موارد خاصی معطوف و مرتبط است، مثل وقتی که شخص عاشقی می‌گوید که من جنیفر را می‌خواهم. اما میل گرسنگی این‌گونه نیست، مثلاً وقتی گرسنه‌ای می‌گوید که من کالباس می‌خواهم، مخلفات و چربی آن هرقدر باشد فرقی نمی‌کند؛ به بیان دیگر، غریزه واقعی باعث می‌شود که ما به شخص خاصی تمایل داشته باشیم؛ تمایل خاصی که با تبادل جسمانی ارضا می‌شود. البته بین غریزه و شهوت، تفاوت ظریفی وجود دارد که در بسیاری از موارد، این تفاوت مبهم است. بنابراین، آن‌گاه که به واسطة علایق خود نمی‌توانیم فرد دیگری را جایگزین شخص مورد علاقه‌مان کنیم در حقیقت فقط داریم خودمان را فریب می‌دهیم. به گفتة راجر اسکراتون ، «در عمق میل جنسی، تصویری متافیزیکی نهفته است» .

 

هیجان جنسی ما را فریب می‌دهد و باعث می‌شود که به نظر آید به لحاظ هستی‌شناختی، فراتر از وضع موجود خود هستیم و در واقع، خود برتر هستیم و نه یک موجود مادی صرف.

 

افلاطون، در کتاب مهمانی، چنین هشدار می‌دهد: آن‌چه گمان می‌کنیم به دنبال آن هستیم، در واقع همان چیزی نیست که می‌خواهیم، زیرا غرایز جسمانی ما در واقع غریزة ما نسبت به حقیقت و زیبایی است. آگوستین نیز تصور می‌کرد که در ورای کامجویی جنسی با جسم فردی دیگر، تلاش‌ برای یافتن خداوند، نهفته است. از نظر آرتور شوپنهاور ، زیبایی هدف میل جنسی، شیوه طبیعت برای فریب دادن ما (مردان) است تا تصور کنیم که ارضای عشق شهوانی ما نسبت به معشوقمان به نفع خود ماست، در حالی که عشق جنسی فقط به نفع نوع بشر است که به خاطر آن، طبیعت صرفاً از ما بهره می‌گیرد .

 

این دیدگاه طبیعت‌گرایانه نسبت به جنسیت و تمایلات جنسی، با دیدگاه ضدذات‌گرایی اتکینسون تفاوت بسیاری ندارد، زیرا هر دو، هدف از آن را متوجه نوع بشر می‌دانند و نه فرد

 

 

     ((آکوییناس و حقوق طبیعی))   

 

از نظر آکوییناس، اعمال جنسی به دو دلیل متفاوت، به لحاظ اخلاقی ناشایست هستند نخست، «هنگامی که ماهیت عمل جنسی با هدف آن؛ {یعنی تولیدمثل} مغایرت دارد. تا زمانی که تولیدمثل متوقف است، با فساد غیرطبیعی روبه‌رو هستیم که شامل هرگونه عمل جنسی کاملی است که ماهیتاً تولیدمثل را به دنبال ندارد». آکوییناس چهارنمونه از اعمال جنسی را نام می‌برد که فساد غیرطبیعی به شمار می‌آیند؛ زیرا هدف آن‌ها باروری نیست: «گناه استمنا»، «آمیزش با غیرانسان»، «همجنس‌بازی» و «اعمالی که در آن برخلاف شیوة طبیعی، آمیزش با اندام مناسب با این انجام نشده یا طبق روش‌های وحشیانه و هولناک صورت می‌گیرد». اما دومین دلیل غیراخلاقی بودن عمل جنسی هنگامی است که ماهیت آن عمل در ارتباط با طرف مقابل با عقل سلیم در تعارض باشد، مانند: موارد زنا با محارم، تجاوز به عنف، اغفال کردن و زنای محصنه.

جرایم جنسی گروه اول، در شمار بدترین گناهان هستند، زیرا فساد و فحشای غیرطبیعی به دلیل تخطی از اصول اولیة روابط و تمایل جنسی، قانون طبیعت را نقض می‌کند و از این لحاظ، بزرگ‌ترین گناه شمرده می‌شوند. آکوییناس با فردی که می‌گوید فساد و فحشای غیرطبیعی اخلاقاً بدترین نوع روابط جنسی نیست احتجاج می‌کند. عقیدة چنین فردی این است که «هر چقدر گناه با نوع دوستی و احسان، تعارض بیشتری داشته باشد، بدتر خواهد بود. در این مورد هم، چون زنای محصنه، اغفال کردن و تجاوز به عنف در حقیقت به همنوع ما صدمه می‌زند، در حالی که شهوترانی غیرمعمول به هیچ‌کس آسیبی نمی‌رساند؛ به همین جهت شهوترانی غیرمعمول بدترین‌ نوع شهوترانی نیست». آکوییناس این اندیشه را رد می‌کند. از دیدگاه او اغفال کردن، تجاوز به عنف و زنای محصنه، فقط در «برنامة پیشرفتة زندگی که براساس منطق است»؛ یعنی برنامه‌ای که خود افراد جامعه وضع کرده‌اند، ایجاد اختلال می‌کند، حال آن‌که «مفاسد و فحشای غیرطبیعی» برنامة خلقت را نقض می‌کند و «اهانت به خداوند به شمار می‌آید». طبق اصول اخلاقی آکوییناس، اگر اعمال جنسی، غیرطبیعی باشند، تنها به خاطر دلیلی که بیان شد از لحاظ اخلاقی ناشایست تلقی می‌شوند. اعمال جنسی به دلایل متعددی ممکن است ناشایست دانسته شوند. از جمله این‌که ریاکارانه، ظالمانه، غیرعادلانه، فریبکارانه، سرکوب‌گرانه، استثمارگرانه، خودخواهانه یا در اثر مسامحه خطرناک باشند. پیروان آکوییناس «غیرطبیعی بودن» را نیز به موارد فوق می‌افزایند. اما آزادی‌خواهان جنسی چنین نمی‌اندیشند. از دیدگاه آنان برای آن‌که اعمال جنسی مطابق اخلاق باشد، رضایت دو طرف به شرط این‌که صدمه‌ای بر شخص ثالث وارد نشود، کفایت می‌کند و هیچ نیازی به ضمیمه شدن قانونی از سوی خداوند یا طبیعت به این اصل اساسی در مورد روابط سالم جنسی بین افراد بشر نیست.

کسی که می‌گوید رفتار جنسی باید با ماهیت بشر در برنامة خداوند مطابقت داشته باشد، باید بتواند مفاهیم خاص ماهیت مذکور و اهداف خود را توجیه کند. آگوستین و آکوییناس می‌دانستند یا تصور می‌کردند که می‌دانند، ارادة خداوند بر این قرار گرفته است که میل جنسی، مکانیسمی برای تولیدمثل باشد. آکوییناس این اطمینان خود را در توصیف خود از ماهیت انسان چنین ابراز می‌دارد:

پرواضح است که پرورش کودک انسان، مستلزم مراقبت مادر و مهم‌تر از آن توجه پدر است که با راهنمایی و سرپرستی او نیازهای مادی او تأمین می‌شود و شخصیت او شکل می‌گیرد. از این‌رو، آمیزش جنسی بدون هدف و بی‌بند و بار برخلاف سرشت بشر است. بنابراین، اصل بر این است که زن و مردی با هم پیمان زناشویی ببندند و به این ترتیب مرد، نه برای مدتی کوتاه، بلکه برای مدتی طولانی یا حتی تمام عمر در کنار زن بماند.

کریستین گادورف (1994) برداشت دیگری را از جسم و بدن مطرح می‌کند که گرچه غیرآگوستینی است، ولی در عین حال بر اساس فهمی از مسیحیت استوار است. وی دیدگاه خود را تا حدودی براساس وجود کلیتوریس بنا کرده است؛ عضوی که تنها وظیفة آن، از دیدگاه او، لذت‌بخشی است و نقشی در تولیدمثل ندارد. گادورف می‌گوید: خداوند جسم انسان را در درجة  اول برای لذت جنسی آفریده است.

مایکل لوین، هر چند به جای تمسک به فرامین خداوند به بیولوژی متوسل می‌شود، اما همچون آکوییناس نتیجه می‌گیرد که در اعمال جنسی همجنس‌گرایانه «اندام‌های تناسلی در جهتی به کار برده می‌شوند که به دلیل آن خلق نشده‌اند» .

آمیزش مقعدی در افراد همجنس، یک عمل جنسی غیرطبیعی است، زیرا هدف از خلقت آلت مرد وارد کردن آن به مقعد مردی دیگر نیست، بلکه هدف وارد کردن آن به واژن زن است. اما این‌گونه اندیشه‌های آکوییناسی(مثل این‌که آیا استمنا در مردان، استفادة نادرست از آلت است یا سوءاستفادة غیرمجاز از دست؟ یا این‌که آیا تماس دهانی مرد با آلت تناسلی زن، سوءاستفاده از زبان به شمار می‌آید؟) گرچه مضحک به نظر می‌رسد، اما به طور جدی مورد بحث واقع شده است (ر.ک: مورفی، 1987). اقتباس احکام اخلاقی از طبیعت به طور مستقیم، اشکالی دارد و آن لزوم ارائة تعریفی منسجم و قابل قبول از امر طبیعی است. با وجود آن‌که آکوییناس و آن لزوم ارائة تعریفی منسجم و قابل قبول از امر طبیعی است. با وجود آن‌که آکوییناس بیان می‌دارد: «آمیزش بی‌بند و بار و بی‌هدف، برخلاف ماهیت بشری است»، بیولوژی نوین می‌گوید: بی‌بند و باری جنسی در مردان، کاملاً طبیعی و حاصل مکانیسم‌های تکاملی است.

به این ترتیب، علم قادر است وابستگی فلسفی یا خداشناسانه به طبیعت را به شکلی مثبت تغییر دهد. و اگر این گفتة تحقیقات جدید که گرایش همجنس‌گرایی در اصل، مبنای ژنتیکی دارد، تأیید شود، ادیان غربی باید بپذیرند که به هر حال، این قبیل امیال و رفتارهای جنسی، به هرحال، جزء برنامة طبیعت هستند. از این‌رو، پاتریشیا یونگ و رالف اسمیت (1993) اظهار می‌دارند که مسیحیت حامی ازدواج‌های توأم با عشق در افراد همجنس است. دیدگاه  آن‌ها تا حدودی بر مبنای این نظریه استوار است که همجنس‌گرا بودن تفاوت چندانی با چپ دست بودن ندارد.

 

       ((اخلاق جنسی از دیدگاه کانت))    

 

بیشتر فلاسفه صحبت‌هایی در مورد مسائل جنسیتی داشته‌اند که با اندکی کندوکاو {در آثارشان} می‌توان به افکار کسانی، چون ارسطو، دکارت و هیوم در این خصوص دست یافت. عده‌‌ای دیگر، مانند شوپنهاور، کی‌یرکیگارد و سارتر به طور جدی‌تر به مباحث جنسیتی پرداخته‌اند و برخی نیز، به ویژه افلاطون و فروید، تقریباً به طور کامل به این مباحث همت گمارده‌اند. اما در فلسفة جنسیتی کانت، مسائل مفهومی، متافیزیکی و اخلاقی به تحریک‌آمیزترین شکل با هم آمیخته‌اند؛ در مکتب کانت، به وضوح می‌توان مسائل و بحث‌هایی جاری فلسفی در خصوص جنسیت را مشاهده کرد.

شهرت آکوییناس به اخلاق جنسی حقوق طبیعی او مربوط می‌شود، اما اهمیت کانت به خاطر ابداع اخلاق جنسی احترام است. از نظر کانت، تعامل جنسی در انسان‌ها  عبارت است از این‌که یک نفر از فرد دیگر صرفاً برای کسب لذت استفاده می‌کند.

هیچ راهی نیست که انسان به واسطة آن به ابراز دل‌خوشی برای فردی دیگر تبدیلی شود، مگر از طریق تحریک جنسی… عشق جنسی، از معشوق، وسیله‌ای برای ایجاد رغبت می‌سازد…. عشق جنسی… به خودی خود و به خاطر خود… چیزی جز شهوت نیست… فرد به عنوان ابزار شهوترانی برای دیگری، تبدیل به شیئی می‌شود که همه می‌توانند چنین رفتاری را او داشته یا از او بهره گیرند. این تنها موردی است که طبیعت، انسان را به عنوان وسیله‌ای برای کامجویی  دیگری تعبیه کرده است .

اگر کلیة اعمال جنسی – نه فقط تجاوز به عنق، یا مواردی که در آن رضایت وجود ندارد – ابزاری بوده و از انسان یک شیء می‌سازند، آیا لازم نیست که افراد مجرد باشند؟ کانت تصور می‌کند که برای انجام اعمال جنسی، مجرد بودن افراد لزومی ندارد. وی با تبعیت ا ز پولس (که معتقد است زن هیچ اختیاری بر جسم خود ندارد، جز شوهرش؛ به همین ترتیب، مرد نیز اختیاری بر جسم خود ندارد، جز همسرش، اکورینتیان ) قانون سختی را وضع می‌کند:

تنها موقعیتی که در آن آزادیم از میل جنسی خود بهره‌گیریم، بستگی دارد به این‌که شخصی حق داشته باشد دیگری را به طور کامل در اختیار بگیرد…. اگر من به طور کامل نسبت به کسی حق داشته باشم، این حق را هم دارم… که از اندام‌های جنسی او برای  ارضای میل جنسی استفاده کنم. اما چگونه می‌توانم از حق استفاده از تمام وجود یک فرد برخوردار گردم؟ تنها با دادن همان حقوق به او نسبت به تمام وجود خودم، که این امر فقط با ازدواج تحقق می‌یابد. زناشویی توافقی است بین دو نفر که به واسطة آن، دو نفر حقوق یکسان و متقابلی را به یکدیگر می‌بخشند و هر یک متعهد می‌شوند که تمام وجود خود را با حق تصرف کامل در اختیار طرف مقابل قرار دهند… اگر من خود را به طور کامل تسلیم دیگری کنم و متقابلاً وجود او را در اختیار خود بگیرم، در این صورت موفق خواهم بود… به این ترتیب، دو نفر خواست واحدی خواهند داشت… بنابراین، میل جنسی باعث پیوند انسان‌ها می‌شود و تنها از طریق این پیوند است که انجام آن امکانپذیر خواهد بود .

ماری آن گاردل تبادل حقوق از دیدگاه کانت را مانند «دین ازدواج» در دیدگاه پولس می‌داند. برداشت او این است که کانت با ملایمت می‌گوید: «ازدواج باعث می‌شود رابطة استمنایی بهره‌کش، به رابطه‌ای که ویژگی آن اساساً نوع دوستی است تبدیل شود» . اما کانت از ازدواج به عنوان یک قرارداد یاد می‌کند؛ یعنی تبادل حقوق برای دست‌یابی به جسم یکدیگر. از این‌رو، منظور او می‌تواند این باشد که پیمان ازدواج؛ یعنی قبول داوطلبانة شرایط یک قرارداد که تضمین می‌کند همسران در بستر زناشویی، همچون یک وسیله با هم رفتار نکنند، بلکه یکدیگر را هدف بدانند. ممکن است کانت یا ردّ احتمال وسیله بودن صرف، رابطة جنسی از طریق ازدواج را این‌گونه نیز توجیه کند که پس از آن‌که دو نفر به دنبال ازدواج، پیوند وجودی پیدا کرده و یکی می‌شوند، به هیچ  عنوان مسئلة بهره‌برداری یک نفر از دیگری نمی‌تواند مطرح باشد . از این‌رو، کی‌یر کیگارد این قبیل دیدگاه‌ها را زیان‌بار دانسته است، نه مطلوب. او می‌گوید: «هر لذتی خودخواهانه است، غیر از لذت عاشق… که در ارتباط با معشوق، خودخواهانه نیست، اما با پیوند زناشویی هر دو کاملاً خودخواه می‌شوند، زیرا در پیوند زناشویی و نیز در عشق، یک خود واحد تشکیل می‌شود».

گویا دیدگاه کانت مبنی بر این‌که ازدواج، وسیله بودن جنسیت را از بین می‌برد، حاکی از آن باشد که ازدواج دو همجنس نیز، تمایلات جنسی همجنس بودن را از بین می‌برد، اما وی این‌گونه نتیجه‌گیری نمی‌کند و می‌گوید که همجنس‌گرایی یکی از جرایم جنسی غیرطبیعی است:

استمنا… استفادة نادرست و غیرمجاز از توانایی جنسی است… با این عمل، انسان شخصیت خود را نادیده می‌گیرد و خود را تا حدّ نازل‌تر از حیوانات پایین می‌برد… نزدیکی بین دو همجنس… نیز برخلاف اهداف انسانی است؛ زیرا هدف از خلقت انسان در ارتباط با میل جنسی، حفط نوع بشر بدون تحقیر اوست.

از دیدگاه کانت، همجنس‌باز «دیگر لیاقت انسان بودن را ندارد». وی، به تبعیت از آگوستین و آکوییناس، روابط جنسی بدون هدف تولیدمثل را غیرطبیعی می‌داند، حتی اگر، به گفتة خود او، غیرابزاری باشد.

دیدگاه کانت در خصوص ازدواج که به موجب آن یک فرد نسبت به فردی دیگر و اندام‌های تناسلی او دارای حق می‌شود، ممکن است همسران را تا حد ابزار جنسی تنزل دهد، مگر آن‌که توافق اختیاری آن‌ها برای این عمل به قدری باشد که بهره‌برداری صرف، قصد نشود. اما اگر بر ماهیت اختیاری تبادل حقوق که در پی ازدواج حاصل می‌شود تأکید کنیم، عقیدة کانت مبنی بر این‌که روابط جنسی فقط در صورت ازدواج مجاز است، تضعیف خواهد شد، زیرا دو نفر – همجنس‌باز یا غیرهمجنس‌باز- می‌توانند برای مدت محدودی حقوق دوجانبه‌ای را جهت تسلیم خود به طرف مقابل، به یکدیگر واگذار کنند (مانند رابطة جنسی موقت در یک شب). به نظر نمی‌رسد هیچ نکته‌ای در نظریة تبادل حقوق بیانگر آن باشد که این تبادل باید همیشگی یا منحصر باشد. آیا چیزی در این تبادل حقوق هست که غیرقابل تغییر و عوض نشدنی باشد؟ اگر چنین چیزی وجود ندارد، پس حمایت کانت نیز از تک‌همسری و ازدواج دایم به لحاظ «خواست واحد» بیش از توسل آکوییناس به ماهیت انسان، متقاعد کننده نخواهد بود.

 

       ((کانتی‌های معاصر))   

 

 

با توجه  به مبانی مختلف فلسفة جنسی کانت، سنت‌گرایان و لیبرال‌های جنسی قرن بیستم، اصول اخلاقی خاصّ خود را براساس اخلاق جنسی وی وضع کرده‌اند.

 

 

 

 

    اخلاق جنسی آزادی طلبانه  >>  بر مبنای این دیدگاه، رابطة جنسی از راه دهان و مقعد، رابطة جنسی بین زنان همجنس‌گرا و مردان همجنس‌گرا، رابطة جنسی گروهی و دو نفری، نزدیکی همراه با مصرف داروهای ضدبارداری، استفاده از لباس زیر زنانه و لوازم آرایشی، زنای محصنه، خود فروشی و روسپی‌گری، تولید یا تماشای محصولات مستهجن، زنای محصنه، خودفروشی و روسپی‌گری، تولید یا تماشای محصولات مستهجن و نیز ناهنجاری‌های جنسی که غالباً از سوی اصول اخلاق جنسی محافظه‌کارانه و سنت‌گرا محکوم می‌شوند، اگر این‌گونه روابط بدون اعمال زیان به مرتکبان آن‌ها یا به دیگران، و نیز توسط افراد  عاقل و بالغی که از خواست خود‌ آگاهند انجام شوند، دیگر چطور ممکن است آن‌ها را از نظر اخلاقی ناشایست بدانیم؟ طبق اصول اخلاق جنسی آزادی طلبانه، تا زمانی که مرتکبان  عمل جنسی به اختیار خود در این اعمال شرکت کنند، هدفشان دیگر صرفاً بهره‌برداری از یکدیگر نمی‌باشد، بلکه رضایت آزادانه و آ‌گاهانة هریک از آن‌ها نسبت به اعمالی که رخ می‌دهد، کافی است تا مسئلة استفادة صرف، منتفی شود و در نتیجه عمل جنسی از هر نوعی که باشد، به لحاظ اخلاقی، باید مجاز تلقی شود. از این‌رو، لواط نمونة یک عمل جنسی ناشایست نیست، بلکه تجاوز به عنف که در آن عدم رضایت، بهره‌برداری صرف را آشکار می‌سازد، یک عمل ناشایست به شمار می‌رود. شرکت توأم با توافق در عمل جنسی، نشانگر آن است که هر یک از دو طرف، دیگری را موجودی مستقل می‌داند که قادر است در خصوص اهمیت این عمل تصمیم بگیرد. علاوه بر این، به گفتة آلن گلدمن ، شرکای جنسی با اطلاع از «ذهنیت» یکدیگر، می‌توانند مؤید «اصل دوم اخلاقی» کانت باشند:

 

حتی در مورد عملی که به واسطة ماهیت خود، فرد دیگر را تبدیل به یک شیء می‌کند، وقتی فرد، خویشتن را تسلیم تمایلات شریک جنسی خود می‌کند، اجازه می‌دهد که خود نیز به یک ابزار جنسی تبدیل شود، {به صورتی که} به طرف مقابل خویش لذت می‌بخشد یا اطمینان می‌یابد که لذت‌های ناشی از عملکرد آن‌ها دوجانبه است. در واقع، این فرد خواسته‌ها و تمایلات خاصّ شریک جنسی خود را به رسمیت می‌شناسد.

 

در نتیجه، برای حفظ و سلامت روابط جنسی، نه ازدواج ضرورت دارد، نه غیرهمجنس‌خواهی و نه عشق و کسب حقّ دست‌یابی به جسم دیگر می‌تواند موقت و قابل جایگزینی باشد.

 

 

 

 

 دیدگاه واتیکان   >>   هر چند کلیسا اخلاق حقوق طبیعی را برگزیده، اما از عقاید کانت نیز تأثیر پذیرفته است. پل ششم در بیانیة خود در سال 1968 با عنوان «حیات بشر»، مخالفت خویش را با مجاز بودن استفاده از ابزار ضدبارداری اعلام کرد. او گفت: «در هر عمل زناشویی… راه انتقال حیات باید گشوده باشد». از این‌رو، «در اعمال زناشویی جلوگیری عمدی از باروری، غیراخلاقی است».

 

وی هشدار داد که در دیدگاه کانت، استفاده از وسایل ضدبارداری به معنای «بی‌احترامی» شوهر نسبت به همسر خود می‌باشد، زیرا استفاده از وسیلة ضدبارداری، بیانگر آن است که عمل شوهر عمدتاً برای کسب لذت است و همسر خود را «صرفاً برای لذت خودخواهانة» خویش می‌بیند. کارول وویتیلا نیز که بعداً ژان پل دوم نام گرفت، نظر مشابهی را ارائه داد:

 

وقتی که این فکر کاملاً از ذهن و ارادة شوهر و همسر محو شود که «ممکن است پدرشوم» یا «ممکن است مادر شوم»، اگر بی‌طرفانه قضاوت کنیم، از رابطة زناشویی چیزی جز لذت جنسی باقی نمی‌ماند؛ یعنی یک شخص، ابزار استفاده برای دیگری می‌شود .

 

ژان پل، هم‌چنین با ردّ دیدگاه آزادی‌طلبانه مبنی بر این‌که رضایت، {برای اخلاقی بودن رابطة جنسی} کافی است، اظهار داشت که فقط عشق، امکان بهره‌برداری جنسی یک نفر را از فرد دیگر از بین می‌برد، زیرا عشق، اتحاد افراد است که با بخشش و در اختیار گذاشتن دو جانبة خویشتن حاصل می‌شود – نه با تبادل قراردادگونه خود که کانت عنوان کرده بود- ازدواج می‌تواند به واسطة ماهیت خود، دایمی یا برگشت‌ناپذیر باشد، هم‌چنان که اگر فردی هدیه‌ای را به دیگری تقدیم کرد، دیگر بنا به دلایل منطقی نمی‌تواند آن هدیه را باز پس گیرد.

 

 

 

 

 

  فلسفة جنسی محافظه‌کارانه    >>   جان فینیس می‌گوید: از نظر اخلاقی، در برخی از اعمال جنسی غیرارزشی «آگاهانه با جسم فرد به عنوان ابزاری برای ارضای جنسی رفتار می‌شود». هنگام استمنا یا مفعول واقع شدن، بدن فقط ابزاری برای کسب لذت است و در نتیجه، فرد دچار از هم پاشیدگی و فروپاشی می‌شود. «شخصی را که فرد انتخاب کرده، به شبه برده‌ای که برای ارضای جنسی، خود را تجربه می‌کند تبدیل می‌شود»، هم‌چنان که استمنا و لواط در نظر کانت نیز، عملی غیرارزشی بوده و با از هم پاشیدگی همراه است.گفتنی است که این امر در تمام موارد ارضای جنسی خارج از محیط زناشویی وجود دارد، زیرا فقط در صورت نزدیکی همسران است که «اندام‌های تولید مثل آن‌ها… آنان را به یک واحد بیولوژیکی (و در نهایت انسانی) تبدیل می‌کند». فینیس با الهام از کانت، وهلة نخست اظهار می‌دارد که عمل جنسی، شامل برخورد ابزارگونه با جسم است، و سپس نتیجه می‌گیرد که رابطة جنسی از طریق ازدواج، مانع از فروپاشی فرد می‌شود، چرا که زن و شوهر وجودی واحدند: «اتحادیه لذت بخش اندام های تولید مثلی زن و شوهر، در واقع آن‌ها را به لحاظ بیولوژیکی به یکدیگر پیوند می‌دهد».

 

     ((رضایت و اعمال زور))

 

 

در بسیاری از فرهنگ‌ها، عمل جنسی بین یک فرد بزرگسال و کودک (رابطه جنسی بین نسلی) به لحاظ اخلاقی، ناشایست تلقی می‌شود. استدلال‌های مطرح شده بر ضدّ عمل مذکور، حکایت‌گر آن است که این عمل به لحاظ جسمانی و روان‌شناختی برای کودک زیان‌آور بوده و اصول رضایت را نقض می‌کند، زیرا کودکان همان‌طور که نمی‌توانند در خصوص انجام عل جراحی یا انتخاب مدرسه، رضایت خویش را بیان کنند، در مورد عمل جنسی نیز قادر به اعلام رضایت نیستند، بلکه در موارد یاد شده این والدین هستند که از جانب کودکان تصمیم گیری می‌نمایند. مدافعان رابطة جنسی بین نسلی در پاسخ می‌گویند که با توجه به سنّ کودک و اعمالی که انجام می‌شود، رابطة جنسی از نظر جسمانی، ضرری ندارد، و فقط به این دلیل که جامعه آن را محکوم می‌کند، از نظر روان‌شناختی زیان بار به شمار می‌آید. افزون بر این، کودکان همان‌گونه که قادرند در مورد خوراک، پوشاک، یا فیلم‌هایی که می‌بینند اظهار رضایت یا از آن خودداری کنند، به شرکت در عمل جنسی نیز می‌توانند رضایت دهند. پس، این مسئله که آیا کودک قادر است در مورد عمل جنسی، رضایت معنادار {و قابل قبولی} بدهد، به اهمیت عمل جنسی بستگی دارد؛ این که آیا عمل جنسی بیشتر شبیه خوردن پیتزا است یا شرکت در «یک برنامه مهم». (دیدگاه‌های مشابهی نیز در خصوص رابطة جنسی بین انسان‌ها و حیوانات مطرح است، نظیر این که آیا چنین عملی برای موجودات غیر انسان ضرر دارد؟ آیا حیوانات می‌توانند رضایت داشته باشند؟ آیا رضایت آن‌ها مهم است؟) بنابراین، رابطه جنسی بین نسلی مسائل خاص و مهمی را در خصوص ماهیت رضایت، مطرح می‌کند.

در دهة 1920، برتراند راسل هشدار داد که «وارد شدن انگیزة اقتصادی در روابط جنسی، همیشه… فاجعه ‌آمیز است. روابط جنسی باید همراه با لذتی دوجانبه باشد که صرفاً با میل خودجوش هر دو طرف حاصل شده باشد». راسل با به کارگیری این اصل، دریافت که خودفروشی فاقد این ویژگی است. وی هم‌چنین پیش‌بینی کرد که اصل یاد شده در دیگر موارد، در خصوص زنان متأهلی صدق می‌کند که به دلایل اقتصادی در برابر خواسته‌های جنسی همسران خود تسلیم می‌شوند . گفتة راسل تا حدودی شبیه تعریف فمینیستی رابین مورگان از تجاوز به عنف بود:

چند میلیون بار زنان «از روی رغبت» با مردانی تن به عمل جنسی‌ای داده‌اند که نمی‌خواسته‌اند؟… چند بار زنان به جای عمل جنسی، دلشان می‌خواسته فقط بخوابند، مطالعه کنند، یا تا دیروقت به تماشای نمایش تلویزیونی بپردازند؟… اکثر تختخواب های رضایت‌بخش زناشویی در آمریکا، محل تجاوزهای شبانه است .

نکتة اساسی این است که شرکت در یک عمل جنسی با رضایت واقعی و بدون هیچ‌گونه اعمال زور، مستلزم آن است که افراد اساساً به لحاظ اقتصادی، اجتماعی و روانی با هم یکسان باشند. جامعه‌ای که مشخصة آن هم فقر است و هم ثروت، جامعه ای است که در آن، افراد در معرض فشار اقتصادی قرار دارند، هرچند به نظر بیاید که آزادانه در قبال آنچه انجام می‌دهند، رضایت خاطر دارند. اگر گروهی از مردم قدرت مالی و اجتماعی پایین‌ترین نسبت به دیگران داشته باشند، در مقایسه با بقیه، مورد اعمال فشار جنسی قرار خواهند گرفت. در بیشتر اوقات، رضایت زنان نسبت به انجام عمل جنسی با جنس مخالف، ممکن است غیرواقعی باشد که البته برتری نظام‌مند مردان نیز آن را تقویت خواهد کرد. اگر در جامعة ظالم و مردسالار، رضایت زنان برای انجام اعمال جنسی با مردان، واقعی نباشد- که نظیر این وضعیت، به روشنی در مورد خودفروشی صادق است- در آن به جای تهاجم فیزیکی یا تهدید با چاقو، شاهد ارتکاب تجاوز به عنف از سوی مردانی خواهیم بود که صاحب قدرت مالی یا روانی هستند.

یک دیدگاه افراطی در این باره می‌گوید که وجود هرگونه فشار، نشانگر اعمال زور بوده و به لحاظ اخلاقی ناخوشایند است . شارلین مولنارد و جنیفر شراگ ، در کتاب اعمال زور غیرخشونت آمیز جنسی  در میان همه موارد، «فشار موقعیت» (که در آن، زنان به واسطة موقعیت شغلی مرد وادار به ارتکاب عمل جنسی یا ازدواج با او می‌شوند) و نیز «تبعیض نسبت به زنان همجنس باز» (که زنان را وادار به روابط جنسی با مردان می‌کنند) را جزء مورد غیرخشونت آمیز اعمال زور، امّا ناخوشایند می‌دانند. با توجه به آن چه مورد نظر ماست، شاید دقیق‌تر آن باشد که یا بگوییم برخی فشارها زورگویانه نیستند {ولی ناخوشایند هستند} (مانند شوهری که همواره به خاطر مسائل جنسی غر می‌زند) یا این که برخی فشارها زورگویانه‌اند، اما از نظر اخلاقی ایرادی بر آن‌ها وارد نیست (مانند زنی که بنا به دلایل اقتصادی ازدواج می‌کند). البته این مورد اخیر ممکن است نمونه‌ای از تبدیل شدن به ابزار جنسی تلقی شود. حال، آیا می‌توان به طور کلی {ابزاری شدن را{اشتباه دانست؟ چرا تبدیل شدن به ابزار جنسی پذیرفته نیست، اما سایر اشکال ابزاری چنین وضعیتی ندارند؟

مسائل دیگر مربوط به رضایت در خصوص رابطه جنسی، مانند مسائلی است که در پزشکی، تجارت و حقوق مطرح است. رضایت فرد چقدر باید دقیق و روشن باشد تا بتواند به اختیار خود در رفتار جنسی آتی شرکت کند؟ از آن جا که رضایت دادن امری مبهم است، هنگامی که فردی می‌پذیرد با فرد یگر «رابطة جنسی داشته باشد»، لزوماً بدین معنا نیست که فرد اوّل با هر گونه نوازش شهوانی یا حالت نزدیکی که فرد دوم در نظر دارد موافق است. پس، رضایت چقدر باید صریح باشد تا بر انتخاب آزادانة فرد دلالت کند؟ از جمله سوالاتی که هنگام بحث درباره تجاوز به عنف، در آشنایان مطرح می‌شود این است که آیا رفتار غیرکلامی می‌تواند دلیل قانع پذیرشی برای رضایت فرد به شمار آید؟ آیا نشانه‌های غیرکلامی را قطعاً باید نشان‌گر آن دانست که طرف مقابل به عمل جنسی رضایت داده است؟ رضایت تا چه حد باید آگاهانه باشد؟ آیا شرکای جنسی موظف‌اند که وضعیت تأهل یا ایمنی شناختی خود را آشکار کنند؟ عقل متعارف می‌گوید بله، اما مخالفت‌هایی نیز در این زمینه وجود دارد .

 

      ((سودگرایی))    

به نظر می‌رسد که جان استوارت میل ، نویسنده کتاب دربارة آزادی، بر اساس دلایل کلی سودگرایانه، از اصول اخلاق جنسی آزادی طلبانه، حمایت کرده است؛ زیرا تأکید نموده که رضایت متقابل شرکت کنندگان در عمل جنسی تا زمانی که صدمه خاصی متوجه شخص ثالث نشده، به لحاظ اخلاقی کافی است؛ یعنی همان گونه عمل کنید که در زندگی واقعی خود ممکن بود عمل کنید. در این میان، قانون افکار عمومی نباید بر افراد تحمیل شود، مگر آن که در وظایف تعیین شده تخلفی صورت گیرد. طرفداران کانت و آکوییناس معتقدند که عمل جنسی‌ای که بین دو نفر رخ می‌دهد، حتی اگر در بردارنده احترام واقعی به آن‌ها بوده یا کاملاً طبیعی باشد، ممکن است تأثیر نامطلوبی بر منافع اشخاص ثالث و یا جامعه به جای گذارد.

سؤال دشوار این است که به طور دقیق کدام یک از تأثیرات موجود بر اشخاص ثالث یا جامعه زیان‌بار است؟ آیا اگر فردی با تماشای دو نفر همجنس‌باز (یا غیر همجنس خواه) که در میان مردم یکدیگر را می‌بوسند، دچار حالت تهوع شود، زیانی متوجه او شده است؟ آیا یک همسر که از خیانت در زناشویی همسرش بی‌اطلاع است ، آسیب می‌بیند؟ آیا اگر کسی فقط بداند که عمل غیراخلاقی یا ناخوشایند در حال واقع است، صدمه خواهد دید؟ این بخش از فلسفة اجتماعی، محل اختلاف نظر است، زیرا تصمیم‌گیری در خصوص «زیان» به گونه‌ای است که موارد پیچیده‌ای را دربرمی‌گیرد. نگرش محدود به زیان، اخلاق آسان‌گیر (جنسی و غیرجنسی) را در پی دارد و توجیه چندان محکمی به زیان، اخلاق آسان‌گیر (جنسی و غیرجنسی) را در پی دارد  توجیه چندان محکمی را برای کاربرد حقوق کیفری، جهت دخالت در رفتار جنسی ارائه نمی‌کند. در مقابل، دیدگاه وسیع‌تر در خصوص زیان، وضعیت معکوسی دارد. میل و جیمز فیتز جیمز استفان در قرن نوزدهم بر سر این مسئله در برابر یکدیگر قرار گرفتند و در قرن بیستم، این بحث نخستین بار به وسیله پاتریک دولین و اچ. ال. ای. هارت  احیا شد. به هر حال، اخلاق جنسی سودگرایانه در هر موردی می‌تواند محدود کننده یا آسان‌گیر باشد، که البته این امر به صحت اظهارات تجربی در خصوص پیامدهای رفتار جنسی، یا عواقب تلاش برای منع آن بستگی دارد. اما اظهارات تجربی نهفته در ورای نظرات سودگرایانه، علاوه بر وابستگی به دیدگاه‌های رقیب در خصوص سلامت، به سختی قابل اثبات هستند. سایر مسائل مورد ابتلا نیز بیانگر آن است که وجود هرزه‌نگاری و محصولات مستهجن کمک می‌کند تا محیط اجتماعی برای سلامت زنان نامطلوب باقی بماند.

 

       ((سادومازوخیسم  و عشق))   

 

 

اخلاق‌گرایان از دیرباز سادومازوخیسم یا لذت جنسی همراه با شکنجه‌دهی و شکنجه‌پذیری را مردود دانسته‌اند. کانتی‌های غیرلیبرال نیز معتقدند که عمل جنسی سادومازوخیستی نادرست است، زیرا شخصیت افراد شرکت کننده در آن را درهم می‌شکند. حتی در صورتی که اعمال جنسی با توافق باشد، حالت‌های تحقیرآمیز و خفت‌آور، در منش آن‌ها پدید می‌آید از این رو، یک سوداگر ممکن است نتیجه بگیرد که این عمل، یا مجاز دانستن آن به موجب قانون، بیشتر زیان‌بار است تا آن که مفید باشد (همان‌طور که این نتیجه‌گیری در برخی از مخالفت‌های  سودگرایان با مجاز دانستن آسان‌مرگی فعال مشاهده می‌شود). از نظر یک اخلاق‌گرای پدرمآب، درست نیست که فردی به فرد دیگر صدمه بزند، حتی اگر فرد دوم خواهان آن باشد با درست نیست که افراد اجازه داشته باشند که به خود صدمه بزنند. اما از نظر سایر سودگرایان و دیگر کانتی‌ها، سادومازوخیسم می‌تواند همراه با عشق یا در صورتی که شخص کاملاً به شریک جنسی خود احترام بگذارد انجام شود، بدون آن که صدمه خاصی به شخص ثالث وارد شود.

 

سادومازوخیسم، به ویژه در فرهنگ همجنس‌گرایی، ظهور یافته است. پسران آزادی طلب افراطی که مورد نظر کانت هستند، حتی ظهور دختران دارای انحراف جنسی مطرح شده در آثار دوساد را در پی داشته‌اند. از این رو، بحث بر سر سادومازوخیسم، به ویژه در بین فمینیست‌ها بسیار داغ است. از نظر آن‌ها در بررسی اخلاقی و سیاسی سادومازوخیسم غیرهمجنس‌گرا و نیز همجنس‌گرا، تفاوت‌های بسیار فاحشی وجود دارد. کلودیاکارد به طور اخص با دیدگاهی مثبت در مورد سادومازوخیسم بین زنان همجنس‌باز می‌گوید: «افراد شرکت کننده در این عمل، عموماً خیرخواه یکدیگر هستند و به انتخاب‌های یکدیگر احترام می‌گذارند». اما کارد، به نوعی نگران این گونه اعمال نیز هست: «تنها عواملی که می‌تواند رفتار فاعل را از ضرب و جرح و سوءاستفاده‌های دیگر جدا و متمایز کند، انگیزه دو طرف و رضایت مفعول می‌باشد» از نظر کارد، ظاهراً نه رضایت می‌تواند ضرب و جرح و سوءاستفاده‌ را به چیزی غیر از آن یا بهتر از آن تبدیل کند و نه انگیزه (مانند لذت جنسی) این قابلیت را داراست. از تمایز بین سادومازوخیسم توأم با احترام و ضرب و جرح، چه چیزی جز رضایت برای کسب لذت دو جانبه می‌خواهیم؟ اگر بگوییم رضایت کافی نیست و افراد باید متأهل و نسبت به یکدیگر وفادار بوده و عاشق هم باشند، یا از عمال غیرمتعارف و نفرت‌انگیز خودداری کنند، در این صورت نه فقط سادومازوخیسم، بلکه کلیه روابط جنسی غیرمتعارف را دچار مخاطره کرده‌ایم. طرفدار دیدگاه مذکور ناگزیر است که ضرورت ازدواج برای انجام عمل جنسی مشروع را رد کرده، بخش اعظم آمیزش جنسی بین انسان‌ها را صرفاً بر پایه توافق بداند. ضمن این که دیدگاه لیبرای برگزیده او نباید آن قدر سست باشد که سادومازوخیسم را بپذیرد. در مورد امکان تکمیل موفقیت آمیز این نظریه، شبهات اساسی وجود دارد.

 

یافتن شرح دقیقی از عوامل لازم به غیر از رضایت، امر دشواری است، ولی غالباً توصیه شده که شرایط دیگری علاوه بر رضایت نیز لازم است:

 

خوداری از فریب و اعمال زور در روابط جنسی، تنها بخش اصلی رفتار انسانی با دیگران را تشکیل می‌دهد. برای خودداری از این امور… از شیوه‌های آشکار بهره‌برداری به عنوان ابزار(صرف) خودداری می‌کنیم. اما رفتار یک انسان با فرد دیگر در یک رابطه نزدیک،  و به ویژه رابطه نزدیک جنسی، شرایط بسیار بیشتری را می‌طلبد. این شرایط بیانگر حالت نزدیکی است و نه صرفاً ویژگی جنسی یک رابطه . با این حال، اگر روابط جنسی را نتوان فقط روابط بین افراد عاقل و بالغی دانست که با هم توافق دارند، در هر رابطه جنسی باید شرایط دیگری را برای رفتار یک انسان با طرف مقابل مطرح دانست؛ چه این که دو جسم نزدیک به هم، نمی‌توانند حیات جداگانه‌ای داشته باشند .

 

بنا به نظر فینیس، اگر تلاش برای کامجویی جنسی نباید کلیت خود را، و بنا به نظر ژان پل دوم، انسانیت دیگری را، و بنا به نظر دولین، کارآیی جامعه را به مخاطره اندازد، و اگر نباید بنا به نظر آگوستین، به روح انسان، و بنا به نظر آکوییناس، به خداوند و نظم طبیعی امور اهانت کند، در این صورت برای آن‌که روابط جنسی مجاز باشد، عشق – چه به اندازة آگاپه باشد یاکاریتا (نوع شورانگیز غرایز)، یا «صمیمیت» طبق مد روز – ضرورت و لزوم خواهد یافت و چه بسا (مانند برخی از مکاتب رمانتیک) شرط کافی هم باشد.

 

تا زمانی که تعریفی کارآمد و عملی از «عشق» داریم، به نظر می‌رسد این یک سؤال تجربی است که آیا سادومازوخیسم واقعاً می‌تواند بیانگر یا متضمن عشق باشد؟ شریک‌های جنسی جدای از رابطة سادومازوخیستی چه برنامه‌ای در خانة خود تدارک می‌بینند؟ آیا تفاوت زیادی با رابطة ازی و هاریت دارد؟ علاوه بر این، وقتی که عشق، یکی دیگر از عوامل به شمار رود، دفاع از جلوگیری از بارداری آسان خواهد شد: چرا که اعمال جنسی، از قبیل اعمال غیربارور کننده، باعث ابراز عشق همسران به یکدیگر و تقویت آن می‌شود. با توجه به این منافع مهم، شگفت‌آور نخواهد بود که بگوییم علوم طبیعی به رابطة بین عمل جنسی و عشق استحکام می‌بخشد: «طبیعت از طریق عشق، میل به تولیدمثل را در انسان به لحاظ عاطفی غنا بخشیده است، و به این ترتیب به لذت‌جویی ما از یکدیگر فزونی بسیار داده است»  از این رو، طی جهشی بیولوژیکی، به این سؤال حیرت‌انگیز پاسخ داده شده است که، «چرا بقای نوع بشر، وسیلة بارداری و روابط عاطفی – شهوانی بدین شدت به هم پیوند خورده‌اند»  . اگر خداوند را بر طبیعت برتری می‌دهید، به پاسخ پل ششم مراجعه کنید، او می‌گوید: «بین مفهوم پیونده دهنده و مفهوم بارور کننده که هر دو در درون ازدواج نهفته‌اند، رابطه‌ای جدانشدنی وجود دارد که خداوند آن را ایجاد کرده است و انسان به ابتکار خود نمی‌تواند آن را از بین ببرد» .

 

 


 

 
                   مطلب های مرتبط برای روابط زناشویی



 
     1- درمان مشکلات جنسی در مردان الکلی
     3- درمان انزال زودرس مردان قسمت دوم  
    5- غذا ها و خوردنی هایی که باعث پایین آمدن میل جنسی میشود
    7- اطلاعات درباره ارگاسم زنان 
    9- تاثیرات بارداری در میل جنسی
   11- راه های افزایش لذت جنسی
   13- زمان رسیدن به اوج هیجان و لذت جنسی
   15- علت درد تخمک گذاری
   17- ادامه رابطه جنسی بعد از زایمان
   19- علت و نشانه های راضی نبودن همسر از رابطه جنسی           
   21- بیشتر کردن رابطه جنسی برای بچه دار شدن
   23-  راه های تحریک کردن خانمها
    25- افسردگی زنان بعداز رابطه جنسی 
    27- افزایش میل جنسی آقایان در پاییز
    29- درباره ارگاسم آقایان 
    31- زود انزالی در مردان و افراد بالای 40 ساله
    33- فواید بوسیدن همسر یا همان لب گرفتن عاشقانه
    35- درمان و حله مشکلات روابطه زناشویی زنان و راه های آن
    37- اطلاعات مهم و دانستنی های روابطه زناشویی
    39- ویژگی ها و اثر استفاده از کاندوم زنانه برای جلوگیر از بارداری
    41- عوامل بدنی و روانی گوناگون برای میل جنسی
    43- لذت نبردن از رابطه جنسی و یا بد بودن رابطه جنسی را از کجا بفهمیم 
    45- طبیعی نبودن روابطه زناشویی همسر ،میل جنسی زوجین
    47- جلوگیری از بارداری به وسیله اسفنج ضد بارداری بدون استفاده از کاندوم
   49- کارهای که بعد از پایان روابطه زناشویی باید انجام داد
   51- افکار خانم ها در هنگام رابطه زناشویی 
   53- خطرات رابطه جنسی زناشویی از راه مقعد
   55- چه زمانی برای رابطه جنسی خوب است؟
   57- هشدار های جدی برای قبل از رابطه جنسی
   59- فلسفه جنسیتی.تحلیل مفهومی
   61- کیست تخمدان چیست و آیا خطرناک است؟
   63- سیگار کشیدن در دوران بارداری
   65- ناتوانی جنسی در خانم ها 
   67- بیماری های جنسی سوزاک
   69- نشانه های حاملگی
   71- چطور یک مرد عقیم می شود؟
   73- طرز لباس پوشیدن زنان باردار
   75- هفته ۳۱ بارداری . اولین زایمان
   77- مزایا و محاسن ورزش در دوران حاملگی.ورزش در دوران بارداری
   79- غذاهای سالم، در دوران بارداری. غذای دوران حاملگی
   81- تصاویری از دوران بارداری  
   83- شناخت قبل از ازدواج برای دخترو پسر/روانشناسی 
   85- بررسی رابطه جنسی از نوع مقعد و آسیبهای







   2- کنترل کردن انزال در مردان
   4- خطرناک ترین رفتارهای رابطه جنسی برای زوجین
   6- نکات مهم در ارگاسم زنان
   8- چه چیز های میل جنسی را زیاد میکند
   10- اختلالات جنسی در مردان
    12- چه چیزهایی میل جنسی را تغییر میدهد
    14- راه های افزایش میل جنسی برای زوجین
    16- علت ونشانه های کم شدن میل جنسی به همسر    
     18- لاغر شدن با رابطه جنسی
    20- علت و علایم ناتوانی جنسی آقایان
    22- افزایش میل جنسی با قرص برای خانمها
   24- ارگاسم واژینال چیست
    26- کم بودن زمان جنسی در روابطه زناشویی 
    28- چه زمانی برای رابطه جنسی مناسب است
    30-  علت و درمان کاهش میل جنسی در مردان بالای 30سالگی
    32- کارهای که بعداز رابطه جنسی باید انجام داد
   34- فواید های روابطه زناشویی بر بدن زن و مرد 
   36- تضمین سلامت جسمانی جنسی آقایان با ویتامین های مورد نظر 
    38- ضررهای قطع  روابط زناشویی برای زوجین ، فواید روابطه زناشویی  
    40- تاثیر مشاوره جنسی برای روابطه زناشویی ، مشاوره جنسی را جدی بگیرید
   42- علت عقیمی زنان و مردان
    44- راه کارهای رابطه جنسی بعداز زایمان
    46- فواید روابطه زناشویی در دوران حاملگی       
    48- شایعترین خطا های زنان در روابطه زناشویی با همسرانشان          
   50- تاثیر روابطه زناشویی از راه درست و صحیح در چهره و پوست انسانها      
    52- علائم و ترشحات در رابطه زناشویی خوب
    54- تغذیه مناسب برای نعوظ مردان
    56- علاتهای کاهش نیروی جنسی از دید طب سنتی 
    58- نشانه ها روابطه خوب جنسی و راضایت از همدیگر 
    60- تنظیم خانواده.تجاوز.آمار.معانی.سن و شخصیت         
    62- درمان سرد مزاجی زنان 
    64- زناشوئی بعداز زایمان
     66- میزان لذت جنسی آقایان وبانوان
    68- روش روابط جنسی             
    70- بروز عفونت های مجاری ادراری و مهبـلی
    72- مراحل رشد جنین در شکم مادر با تصاویر زیبا 
    74- تغذیه زنان باردار.نیاز مادر در دوران بارداری
    76- ناراحتی های دوران بارداری
    78- جنسیت جنین چگونه شکل می‌گیرد؟
   80- ارتباط نزدیک دختر و پسر. سلامت روابط.
   82- نگاه کلی دوران بارداری 
   84- درمان انزال زود رس 










با این وسیله دیگر نیازی به هیچ یک از وسایل گران قیمت بدنسازی را ندارید
 21900 تومان
درست کردن یک شب مثل فضای باز و آسمان شب واقعی(شلمن 57% تخفیف)
 21000 تومان
رومیزی بسیار شکیل و زیبا با طراحی اصیل ایرانی
 45000 تومان
لاغری بدون بازگشت با آخرین تکنولوژی روز دنیا
 85000 تومان
افزایش قد حداکثر 5 الی 8 سانتی متر در طول دوره
 55000 تومان
پد جمع کننده و فرم دهنده سینه
 10000 تومان
پک تناسب اندام 40 روزه ,چربی سوز , کاهش وزن
 75000 تومان
درمان چاقی (روشی که متخصصان دانشگاه آکسفورد توصیه می‎کنند)
 10000 تومان
تنها با استفاده 10 تا 20 دقیقه در روز به وزن ایده آل خود برسید
 59000 تومان
فرم دهی عضلات شل شده و آتروفی
 28000 تومان
در طول یک ماه بیش از چند کیلو به طرز باور نکردنی لاغر شوید(49% تخفیف)
 10000 تومان
بهترین وسیله برای بیرون راندن خستگی بدن بعد از یک روز سخت کاری
 45000 تومان
در کمتر از 3 ثانیه تخم مرغ هایی زیبـا طراحی کنید
 3900 تومان
فضایی دلنشین و آرامش بخش را در گوشه از خانه برای خود ایجاد کنید.
 20000 تومان
گن لاغری و فرم دهنده باسن و سینه خانم ها
 65000 تومان
جا کنترلی رو مبلی دارای 6 جیب بزرگ
 16800 تومان
لاغری فقط با نوشیدن یک فنجان چای باورتون میشه؟!!
 25500 تومان
قابلیت روشن و خاموش کردن از طریق کنترل (از راه دور) و از طریق خود شمع
 45000 تومان
چراغ شب خواب بسیار زیبا با نوای آرامش بخش شر شر آب
 34000 تومان
به راحتی و با جدیدترین روش ها قد شما بلند می شود
 19900 تومان